بخوانیم

یک کتاب در کوتاه مدت، شما را نه به آدم بهتری تبدیل می‌کند و نه به آدم بدتری. بلکه خواندن هدفمندِ  کتاب‌ در طول عمرتان و صرف زمان برای کتابخوانی‌ست که می‌تواند تغییراتی در دیدگاه شما ایجاد کند تا در لحظه‌های مهم زندگی‌تان تصمیم‌های بهتری بگیرید.

تعالیم کریشنا مورتی
On the teaching
اگر شما نسبت به آنچه در اطراف تان می گذرد بی توجه باشید، اگر همه چیز را با حالت توجه نگاه نکنید، نمی توانید یک انسان هشیار و آگاه باشید. اگر به پرندگان، به درخت ها، به مردم فقیر، به آن گاوهایی که پناهگاهی ندارند، به آن سگ هایی که گرسنه و بیمارند توجه نداشته باشید، شما هم آنگونه رشد خواهید کرد و بزرگ خواهید شد که بسیاری از ما مسن ترها. شما بزرگ خواهید شد بی آنکه ذره ای محبت و رافت در قلبتان باشد. بسیاری از انسان ها اسیر خودمحوریت اند، فقط مواظب و نکران خودشان هسنتد. آن ها غرق و جذب در ول، تملکات، قدرت و موفقیت خود هستند. بسیاری از انسان ها مجذوب ایده آل ها، قدیسین، بت های سنگی ای که به نام خدا پرستش می کنند و مرشدین و مدعیان بشریت هستندو از این مشغولیت های پوچ و بی معناکه بگذری هیچ چیز با معنایی در آن ها نیست. آیین ها ممکن است ثروت هنگفتی داشته باشند، برای خود عناوین و القاب بزرگ و مطنطن ساخته باشند، ولی درون خود چیزی، مایه ای ندارند. از درون خالی اند، زیرا چگونگی نگاه کردن را نمی دانند.
نویسنده : کریشنا مورتی
Author : Krishnamurti, Jiddu
مغازه ی جادویی
In to the Magic Shop
یک چیز مشترک در همه ی انسان ها اولین صدایی است که می شنوند. این صدا ضربان قلب مادر است. این ریتم ثابت اولین ارتباطی است که همه ی ما می شناسیم، نه با ذهن، بلکه با قلب مان. قلب جایی است که ما آسایش و امنیت خود را در تاریک ترین مکان ها پیدا می کنیم. قلب چیزی است که ما را به هم پیوند می دهد و زمانی که از هم دور هستیم، می شکند. قلب جادوی خاص خودش را دارد: عشق. ما می توانیم از انرژی ذهن و قلب خود برای تحقق هرآنچه می خواهیم، استفاده کنیم. ما می توانیم تک تک رازهای مغز را مطالعه کنیم اما بزرگترین رمز و راز آن، توانایی مغز در تغییر و تحول است. انرژی را نه می توان ایجاد کرد نه می توان از بین برد. با این حال انرژی می تواند شکل خود را تغییر دهد و از مکانی به مکان دیگر و از فردی به فرد دیگر جریان یابد. این موهبتی است که به هر یک از ما اعطا می شو. انرژی جهان درون همه ی ما وجود دارد، در گرده ی ستاره هایی است که وجود هریک از ما و تمام قدرت خلقت، تمام قدرت گستردگی، تمام زیبایی، سادگی و هماهنگی را تشکیل می دهد.
نویسنده : دکتر جیمز آر دوتی
Author : Dr. Duty, James
DON`T SWEAT THE SMALL
DON`T SWEAT THE SMALL STUFF
Nothing helps us build our perspective more than developing compassion for others. Compassion is a sympathetic feeling. It is involves the willingness to put yourself in someone else`s shoes, to take the focus off yourself and to imagine what it`s like to be in someone else`s predicament, toبfeel love for that person. It`s the recognition that other people`s problems, their pain and frustrations, are very bit as real as our own-often far worse. In recognizing this fact and trying to offer some assistance, we open our own hearts and greatly enhance our sense of gratitude. Compassion is something you can develop with practice. It involves two things: Intention and action. Intention simply means you remember to open your heart to others: you expand what and who matters, from yourself to other people. Action is simply the “what you do about it.”
نویسنده : Dr. Carlson, Richard
Author : Dr. Carlson, Richard
سیلی واقعیت
The reality slap
جمله ای وجود دارد که در صورت استفاده می تواند در هر حوزه ای از زندگی و در هر زمانی شکاف واقعیت ایجاد کند. این جمله چنین است: “به اندازۀ کافی خوب نیست.” به محض اینکه ذهن فرمانی بر این اساس صادر می کند که چیزی به اندازۀ کافی خوب نیست، بعد از آن به سرعت احساس نارضایتی هجوم می آورد. گاهی ذهن ما این قضاوت ها را بر سر ما می زند: “به اندازۀ کافی با هوش نیستی، به اندازۀ کافی جذاب نیستی، به اندازۀ کافی موفق نیستی، به اندازۀ کافی والد یا شریک زندگی و حتی دوست خوبی نیستی.” گاهی ذهن ما این قضاوت ها را در مورد شخصی که می شناسیم انجام می دهد: ” به اندازۀ کافی صادق نیست، به اندازۀ کافی مهربان نیست، به اندازۀ کافی جذاب نیست.” گاهی ذهن ما این حکم ها را در مورد هر چیزی صادر می کند: “خانۀ ما، دستاوردهای ما، درآمد ما، آب و هوا، همسایه ها، خویشاوندان، رفتار کودکانمان، رفتار خود ما، همگی به نوعی به اندازۀ کافی خوب نیستند.” اگر گرفتار این داستان شویم، که همگی ما به آسانی آمادگی مبتلا شدنش را داریم، فوراً ما را به نزاعی می کشاند که در سوی دیگر این قضاوت وجود دارد.
نویسنده : دکتر راس هریس
Author : Dr. Russ, Harris
شادمانی، تمرینات مورد نیاز ذهن آگاهی
Happiness:esential mindfulness practice
در جامعه، بیشترین آزاری که می بینیم، از احساس گسستن پیوندمان با دیگران است. بیشتر ما حتی با همسایگان، دوســتان و خانواده مان، احســاس نزدیکی نمی کنیم. هر کس به طور جداگانه زندگی می کند. از حمایت اجتماعی، خود را محروم احساس می کند. با تمرین ذهن آگاهی، به مشاهده پیوندمان با دیگر افراد بشر می پردازیم. برای رشد و پیشرفت در تمرین هایمان و حمایت از دیگران به انجمن و اجتماعی نیاز داریم. در بودیسم انجمنی بنام سانگا وجود دارد که راهبان زن و مرد، در آن جای دارند. ما می توانیم خانوادۀ خودمان، محل کارمان، همسایگان مان را به یک سانگا تبدیل کنیم. به شرط آنکه هر کسی هنر گوش سپاری ژرف و گفت و گوی پر مهر را یاد بگیرد. با شکل گرفتن سانگا، می توانیم احساس جدا شدن و منزوی بودن را کاهش دهیم. تنها با تمرین کردن با دیگر شرکت کنندگان در فعالیت های روزانه است که می توانیم احساس ملموس عشق و پذیرش را تجربه کنیم. سانگا باغی است پر از گلها و درختان . اگر بتوانیم به هم بعنوان گل ها و درختان گوناگون و زیبا بنگریم، می توانیم به طور راستین رشد کنیم.
نویسنده : نات هان، تیک
Author : Nhat Hanh, Thich
تحول
taking your life from ambition to meaning
ما ابتدا ذره ای بیش نیستیم و بعد که تبـدیل به جنیــن می شویم، همراه مادرمان، دخالت نکردن در امور را تجربه می کنیم. ما به صورت ناخودآگاه می دانیم آنچه که باید برایمان انجام پذیرد تا رشد کنیم و قدم به این دنیا بگذاریم، انجام می پذیرد. این کار توسط نیروی نامرئی شکل می گیرد که گرچه به نظر نمی آید کاری بکند، اما هیج امری را نیمه کاره رها نمی کند.آن زمان، دلیلی نداشت که نگران پدید آمدن انگشت هایمان باشیم. به این موضوع نیز نمی اندیشیدیم که ناخن ها باید پشت انگشت های دست و پایمان به وجود آیند، نه پشت گوشهایمان. قلب مان به موقع شروع به تپیدن کند، بدون اینکه ما آن را برنامه ریزی کنیم. تسلیم شدن، سبب شد تا به صورت موجود کامل درآییم. همان موجودی که در جهان نیستی تصمیم گرفته شد تا از آنجا به دنیای خاکی اعزام شویم. آن نیرویی که مسئولیت هستی بخشیدن به ما را بر عهده داشت، به درستی می دانست که چکار باید کند و زمان انجام هر امری، چه هنگامی است و این “منیت” واقعی ماست.
نویسنده : وین دایر
Author : .Dyer, Wayne W